ورود به ماه هفت
جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 21:25
سلام عزیز مامان وبابا
چند وقته نشد بیایم برات بنویسیم اخه بابا درگیر کارشه من هم که شبا نمیتوتم بخوابم شدم شب زنده دار وصبحا میخوابم
اخه همش درد دارم یا پای راستم میگیره یا نفسم بند میاد. به پهلوی راستم که اصلا نمیتونم بخوابم همش سر میخوری میای این سمتو واویلا دیگه همه دردا با هم میاد سراغم
سمت چپ هم که از بس خوابیدم رونم کبود شده اییییییییی
دلم لک زده به پشت بخوابم واسترس نداشته باشم که چطوری لالا کردم
دو طرفم رو متکا گذاشتم تا ناقافل نه چرخم خدایی نکرده بند ناف دور سرت تاب بخوره
و اماااااااااااااااااااااااااااااااا
لباسای نانازت به دستم رسید هوراااااااااااااااااااااااااااا
کلی منو بابا ذوق کردیم هی نگاه کردیم هی ذوق کردیم بابا با لباسات کلی شکلک در اورد که ازشون عکس گرفتم بمون برات یادگاری هههخخخخ
از بعضی لباساتم عکس گرفتیم که میذارم برات جیگر طلا فقط سه تا شو
اون عکس بالا که ماشین داره ماشین سبزه مال دوران بچگی مامانه خیلی دوسش داره خیلی مراقبش باشششششششش
خیلی حرف داشتم باهات اما نمیدونم چرا یادم رفتشون هی وای من
میگن دوران بارداری یه کم الزایمر میگیری نمیدونم راسته یا نه اما در مورد مامان صدق میکنه
راستی چهارشنبه هفته ای دیگه سونو دارم دل تو دلم نیست که بیام بعد دو ماه ببینمت چقدر دلم برات تنگ شده یه ذره شده جوجه ای من باورم نمیشه شما دو ماه خورده ای دیگه میای بغلم هم نگرانم برای زایمان و سلامتی تو هم منتظر دیدن تو حس دوگانه ای که فقط یه مادر میتونه درک کنه اینکه میخوای مادر شی ویه مسئولیت جدید رو تجربه کنی خیلی شیرینه اما نمیدونم میتونیم برات پدر ومادر خوبی باشیم از بابا خیالم راحته اما خودم ؟؟؟
تازگیا خیلی شلوغ میکنی همش ول میخوری و ضربه میزنی بعد یه هو یک یا دو روز ساکت انگار نه انگار اون شلوغ کاریا مال تو بوده، یه بار استرس گرفتم رفتم پیش دکی تا صدای ضربان قلبت رو شنیدم خیالم راخت شد دکی خندید گفت حالا مگه تو همیشه حس و حال داری خوب خسته میشه طفلی دیگه عجببببببببببببب
دردام کمابیش هست بعضی وقتا زیاده دکی گفته احتمال اینکه تو این ماه به دنیا بیای هست بابا خیلی بیشتر مراقبمه همش میگه اینکار رو نکن اونجوری نکنه خدا به خیر کنه اما مطمئنم تو سر موقع به دنیا میای خدا کنارمونه بخصوص که تو فرشته کوچولو تو دلمی وتو رو خیلی دوست داره
بوس ، الهی از من آهی واز تو صدایی
امضاء : مامان