زمان دیدار نزدیک است
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
سلام عزیز مامان وبابا
عیدت مبارک نگی مامانم چه تنبله ها آخه زیاد رو به راه نبودم تو این مدت الان هم که یه هفته است سرما خوردم طفلی مامان ...مگه نه؟
فرشته کوچولوی من داریم نزدیک میشیم به زمان دیدار شاید دو هفته دیگه یا یه کم بیشتر خدایا شکرت .
داره بارون میاد نازم دعا کن برای همه مون ، برای سلامتی همه بخصوص دایی حسینت که در جریانی. بدجور حالم گرفته شد وقتی فهمیدم حالش از اول عید خوب نبوده وکسی به من چیزی نگفته تازه بابا هم خبر داشته الحمد الله الان خوبه یعنی میگن انشالله که خوبه .
دیروز سیزده به در بود اما به خاطر اینکه من سرما خوردم فقط ساعت چهاربعدازظهر رفتیم بیرون رفتیم چهارباغ وچایی خوردیم بعدشم شام بیرون شاید آخرین شام دونفری منو بابا بوده باشه هههخخخ آخه بعدش خوجل ما میاد پیشمون روزای دونفرمون میشه سه نفره عسیسم
تازه میخوام تولد بابایی رو زودتر بگیرم که نیوفته زمان زایمانم نشه براش تولد گرفت سال دیگه انشااله باهم ودر کنار هم براش تولد میگیریم انشااله
دیگه دل تو دلم نیست برای دیدنت میبوسمت.
امضا: مامان