ورود به هشتمین ماه بارداری
یارب ز تو الطاف فراوان دیدم* نعمت ز تو بیشتر ز باران دیدم
تا دیدهای ازمن، همه عصیان دیدی*تا دیدهام از تو، همه احسان دیدم
سلام عزیز مامان وبابا
امروز جمعه دومین روز ماه بهمن و دو روزه که شما وارد هشتمین ماه زندگیت توی دل مامان شدی.
عزیز مامان کم کم داریم نزدیک میشیم به زمان دیدار هم.
به زمانی که منو بابا لحظه شماری میکنیم تا شمارو از نزدیک ببینیم و بوی تنت رو حس کنیم .
به لحظه ای که با خیال راهت تو رو بغل کنیم وخدا رو بابت سالم بودنت وعطا کزدنت شکر گذار باشیم
هر چند الان هم بابت این حس های زیبا ومتناقض شاکریم
به لطب خدا مامان رو بستری نکردن وقتی رفتیم پیش متخصص کلیه یا همون اورولوژیست بعد معاینه ودیدن آزمایش وسونوی مامان گفت فعلا نیازی نیست بستری بشه من وبابا یه نفس راهت کشیدیم به خصوص بابا که حسابی ترسیده بود از صبح من اروم بودم همش بهش میگفتم من بستری نمیشم حالا ببین کی گفتم . طفلی میخندید اما معلوم بود حسابی نگرانه هههخخ
امان از دست بابات که میخواد نگرانیش رو پنهان کنه اما تابلو تر میشه چهرش
فعلا که آنتی بیوتیک داده تا سیزده روز بخورم بعد دوباره برم پیشش تا ببینه تو چه شرایطی هست کلیه مبارک مامان
آهان نکته ی مهم اینکه میگفت : تو بارداری اول 30درصد از خانومای باردار اینطوری میشن یعنی جنین وزنش رو به سمت راست تمایل میده وهمین امر باعث میشه کلیه ورم کنه حالا خانوم شما علاوه بر سنگ این شرایط هم باعث شده بیشتر کلیه اش ورم کنه هی وای من
اما هرچی بود بخیر گذشت تا الان خدایا شکرت
معبودم تو را شاکرم به خاطر رحمت بیکرانت ....... .................. به خاطر داده ونداده ات ...............به خاطر زیبایی وجود مخلوقاتت
خوب عزیزم حرف زیاده مثل نگرانی مامانی عزیز وقتی فهمید از بابا حال منو ودردای مامان بعد از سونوگرافی و اینکه مامان داره برای سفره هفت سین رومیزی سرمه دوزی میکنه و خودش داره ظروف سفره هفت سین رو درست میکنه و.....................................................
میبوسمت گلم
امضاء : مامان