تولد مادر کنجد!
پست امشبم رو در دوری از همسرم و به یاد او می نویسم . اگر اشتباه نکرده باشم هفته 5 بارداری همسرم باید باشد و فرزند ما بگفته اسناد و شواهد در حد یک کنجد است !!
آخی کنجدک من در حال رشد و نمو در درون وجود همسرم است او هم از من دور و فرسنگها فاصله بین ماست . امشب شب تولد مادر کنجد است (بالاخره یکجوری باید صدایش کنم این بچه ریزه خودمونو ) و ما هم کنار هم نیستیم .
تولد یک تاریخ است . ضامن چیز خاصی هم نیست یعنی قرار نیست با یک تاریخ یک نفر معنا شود ولی بهرحال این قضیه یکجوری برای همه ما مهم شده و بهش اهمیت میدیم . برای عزیزانمان برنامه ای ترتیب می دهیم و یا حداقل با تبریک گرمی نشانش میدهیم که چقدر برایمان مهم است .
سادگی یک زندگی در ساده کردن بعضی جملاتیست که زندگی را معنا میکند و من هم ساده تر از این نمی توانستم به همسر و همسفر زندگیم بگویم که زندگی در کنار او برایم زیباست و دوستش دارم .